به گزارش پارسی گاه به نقل از پول نیوز، سالهاست از وابستگی می نالیم. مدتهاست درد تحریم ها آزارمان می دهد و برای خرید یک قطعه، مقداری مواد اولیه یا کالای مورد نیاز کارخانه هایمان، باید به زمین و زمان التماس کنیم. برای دور زدن تحریمها، دلارهای بی زبان را بدست دلالان فرصت طلب می دهیم، دلالانی که دندانهایمان را شمرده اند و منتظر هستند تا بدلیل وابستگی و ناتوانی در خرید مستقیم و بدون واسطه یک قطعه، به سراغشان برویم. از همه اینها مهمتر، آرزوی خودکفایی است که از ابتدای پیروزی انقلاب هدفگذاری کرده اما تا رسیدن به آن فاصله زیادی داریم، هرچند گام هایی برداشته ایم.
ادعاهای بزرگ
هرگاه که سخن می گوییم، به توانمندی هایی افتخار می کنیم که شکوفا نمی شود، بدتر اینکه هرگز دلایل آن را با دقت موشکافی نکرده و موانع را از پیش پا برنداشته ایم. معتقد هستیم ایرانی رتبه بالایی در هوشمندی دارد، اما هنوز دلیلی نمی آوریم که چرا این همه هوشمندی در داخل عرض اندام نمی کند. به همان اندازه که از استعدادهای درخشان برخورداریم، آمار بالایی در فرار مغزها و سرمایه ها داریم. خلاصه آنکه همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم.
فریاد از مافیا
بحران دست از سرمان بر نمی دارد. هرگاه که سیاستگذاری هایمان با شکست رو به رو می شود، از دست های پشت پرده سخن می گوییم و هر چند وقت یک بار، عده ای را به بهانه اخلال در نظام اقتصادی بازداشت می کنیم و پس از مدتی بدون آنکه دلیل این بازداشت ها معلوم شود، در نهایت تعداد انگشت شماری را به اتهام مفسد فی الارض محاکمه و بقیه را آزاد می کنیم. گاهی هم با برخی از آنها جدی برخورد می کنیم تا ادعای مبارزه با فساد را در بوق و کرنا کرده باشیم. اما همچنان از مافیا سخن می گوییم و از یکه تازی مافیای موز تا سیگار، خودرو، دلار، سکه و… داستان سرایی می کنیم. این در حالی است که مقام معظم رهبری به عنوان عالی ترین مقام نظام، بارها و بارها و بارها بر تولید تاکید کرده اند که پیروی از سیاستگذاری ایشان هم در موارد معدودی پیشرفت داشته و در عمل بیش از همایش و سخنرانی پیش نرفته است.
حرکت بدون وقفه
با وجود تمامی دردهایی که با کوچکترین نیشتر، سرباز می کند، داریم شرکتهایی که با تمام توان به جلو می روند تا باری از دوش این اقتصاد بیمار بردارند. اما در بین این شرکتها نیز تفاوتهایی وجود دارد. برخی از شرکتها یک گام بر می دارند و سالها بر روی آن موج سواری می کنند تا امتیاز بگیرند، در حالی که شرکتهای دیگری نیز بدون آنکه انتظاری داشته باشند، پله های نردبان خودکفایی و رونق را چندتایکی طی می کنند بدون آنکه انتظار رسیدن به بالاترین پله را داشته باشند. آنها باور دارند که علم، دریایی بدون کف و نردبانی بدون پایان است و با این درک درست، همواره رو به جلو طی مسیر می کنند.
دست انداز پشت دست انداز
دلمان می خواهد در همه زمینه ها خودکفا شویم، اما از سوزن تا دسته بیل را وارد می کنیم و هنگامی که دلایلش را جویا می شویم، به کوهی از دست اندازها برمی خوریم. برای گرفتن یک مجوز فعالیت تولید، باید ماهها و سالها سرگردان ادارات باشیم و به هر کارمند از دون ترین پایه تا عالی ترین پست مدیریتی التماس کنیم و در پایان به سراغ آبدارچی اداره برویم و در قالب یک تعامل دوطرفه! مدارکمان را بدست آبدارچی بسپاریم تا شاید در کارها تسریع شود. تاسف می خوریم که سالها باید سرگردان باشیم تا بفهمیم امضای پای برگه هایمان با چه خودکاری باید باشد و تفاوت خودکار سبز با قرمز را درک کنیم! البته مقدار بیشتری طول می کشد تا بدانیم امضای طلایی چه معنایی دارد. در نهایت متوجه می شویم این همه سرگردانی بدلیل دیوان سالاری و کاغذبازی است تا از تنور بروکراسی اداری، برای عده ای نانی گرم شود.
انگیزه کشی
کشورمان بزرگترین دولت را دارد و کاری که در دیگر کشورها بدست و با امضای یک نفر انجام می شود، باید بین چندین کارمند دست بدست شود و البته از درگاه خداوند آرزو کنیم هنگام رسیدگی به پرونده یک کارآفرین، کار به بهانه ناهار و نماز تعطیل نشود. تعجب می کنیم وقتی یک کارآفرین که با طرحی خلاقانه، بدون نیاز به سرمایه آنچنانی، قرار است در نظام تولید، خلاقیت ایجاد کند، مقابل کارمندی می ایستد تا طرحش را توضیح دهد و او را قانع کند و زمانی اشکمان در می آید که می فهمیم هنوز امضای مجوز استخدام این کارمند خشک نشده است. اگر اولین روز ورود این کارآفرین برای گرفتن مجوز را با آخرین روزی که در ادارات سرگردان شده و همچنان به نتیجه نرسیده، مقایسه کنیم، تنها چیزی که در چهره او موج می زند، خستگی و ناامیدی است که به بن بست انگیزه کشی ختم می شود.
بحران بیکاری
آمار بالای بیکاری وحشتناک است. بیکاران فقط بدنبال نشستن پشت میز، در جستجوی پارتی به هر رفتار شنیعی دست می زنند. به اشکال گوناگون التماس می کنند که بدترین نوع آن، دادن پاکت هایی است که محتویات داخل آن را فقط دهنده و گیرنده و البته خدا می داند. با این همه معضل، همچنان گمان می کنیم راهکار مقابله با بیکاری، استخدام در دستگاههای دولتی یا نیمه دولتی است. بدتر آنکه وقتی به ادارات مراجعه می کنیم، با اتاقهای کوچکی رو به رو می شویم که میزهای بزرگ را به هم چسبانده اند تا بیکاران بیشتری را پشت آنها بنشانند، غافل از اینکه اگر به کارآفرینان بها بدهیم، شغلهای پایدار بسیاری ایجاد می شود.
نوآوری و فناوری ایران ساخت
با وجود این همه چالش، اصرار بر خودکفایی داریم و روز 7 آذر را به “نوآوری و فناوری ایران ساخت” نامگذاری می کنیم. در حالی که بیکاری چالش اول بسیاری از خانواده ها به ویژه دهک های پایین جامعه است، نه تنها جنس خارجی مصرف می کنیم، بلکه فرهنگ استفاده از جنس خارجی را تبلیغ می کنیم تا به بیکاری کشورمان دامن بزنیم و اشتغال و بهره وری را برای کارخانجات و کارگران خارجی تامین کنیم. اما این پایان ماجرا نیست، به کیفیت و کمیت تولید داخل نیز اهمیت نمی دهیم و به جای آنکه محصول باکیفیتی تولید کنیم که بتواند با محصولات خارجی رقابت کند و ایرانی را قانع کند که تولیدات ایرانی را بخرد، سرهم بندی می کنیم تا گذران عمر کرده باشیم، معضلی که باعث می شود اجناس بی کیفیت چینی که به هیچ عنوان در اندازه کالای ایرانی نیست، بازارهایمان را تسخیر کند.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان